نمادهای رایج تخت جمشید

نیلوفر آبی، نمادی در تخت جمشید

 
نیلوفر آبی گلی است که در نگاره های تخت جمشید به چشم می خورد. و شاید بتوان گفت به عنوان نمادی بکار برده شده است. به همین دلیل آهنگ (قصد) بر آن کردم تا کمی بیشتر درباره این نماد مطلب جمع آوری کنم و در اختیار خوانندگان قرار دهم. زیرا گمان بر این دارم  که از معنایی نمادها باید آگاهی درستی داشته باشیم. مطالب ارائه شده نیز با توجه به دیگر سایت ها و پی نوشت های کتب جمع آوری شده است.

نیلوفر آب که در زبان انگلیسی لوتوس گفته می شود در دوران کهن به جز ایران نیز در تعدادی دیگر از کشورهای باستانی از جمله مصر، یونان و هند نماد جهان مینو بوده است. نیلوفر آبی در شرق باستان همان قدر دارای اهمیت است که گل رز در غرب اهمیت دارد. در تزیینات بسیاری از بناهای دوران باستان نیز نیلوفر آبی به کار رفته است. از جمله در برخی از سنگ نگاره های تخت جمشید می توان این گل را مشاهده کرد.

برخی از مردان بلند پایه پارسی و ماد به هنگام بازدید از شاه برای شادباش مهرگان یا نوروز این گل را به دست گرفته اند.(باتوجه به سنگ نگاره های تخت جمشید). گویا غنچه این گل مختص شاهان بوده است و در بسیاری از نقوش سنگی نیلوفر غنچه دار در دست شاهان است. حال اینکه چرا غنچه گل تنها به دست شاهان بوده است؟ پرسشی است که نگارنده تا کنون پاسخ آن را در جست و جوهایش یافت نکرده است. ظاهرا این گل نماد صلح و شادی بوده است و از آنجا که این گل با آب در ارتباط است ممکن است نماد آناهیتا، ایزد بانوی آب های روان نیز باشد. وهمچونین برخی ۱۲ گلبرگ  این گل را نماد ۱۲ ماه سال دانسته اند

نیلوفر نماد کمال و رسایی نیز بشمار می رود. زیرا برگ ها ، گلها و میوه اش دایره ای شکل هستند و دایره خود از این جهت که کامل ترین شکل است نماد کمال به شمار می رود. از آنجا که گل نیلوفر در سپیده دم باز و در هنگام غروب بسته می شود به خورشید نیز شباهت دارد و خورشید خود منبع الهی زندگی است شاید به همین دلیل باشد که گل نیلوفر به عنوان نماد زندگی دوباره (جهان مینو) نیز بشمار می رود. لازم به ذکر است که پیش از آنکه نیلوفر آبی نزد پارسیان گلی نمادین باشد گل و میوه انار این نقش را داشته است.

 

 

نماد شیر و گاو

نقش گاو در سر ستون‌های تخت‌جمشید و هم در درگاه کاخ ملل به کار رفته است. در نقش شیر گاوشکن هم نقش گاو دیده می‌شود

گاو در هنر هخامنشی پاینده و نگهدارنده به شمار می‌رفته و به همین دلیل در سر ستون‌ها و در درگاهها به کار رفته است  اما از طرفی گاو به ماه هم مربوط می شد و به حاصلخیزی و باروری هم ربط دارد

گاو نماد ماه و شیر نماد خورشید است. شاید فائق آمدن شیر بر گاو، فائق آمدن خورشید بر ماه و روز بر شب و روشناشیر گاو شکن وجود دارد به شرح زیر است:
گاو و شیر (ثور و اسد) هر دو از صورت‌های فلکی هستند. در نزدیکی‌های اعتدال ربیعی، (نوروز) برج اسد بر برج ثور تفوق می‌یابد و بهار می‌شود و حاصل‌خیزی و تجدید حیات آغاز می‌شود. اما بهترین تعبیری که از نقش یی بر تاریکی است

 

 

نماد فروهر

نشان پیکر بالدار که در دیدگاه متداول باستان‌شناسان و ایران‌شناسان، نگارهٔ اهورامزدا شناخته می‌شود، گاه به آن نام فروهر هم اطلاق می‌شود. نماد خورشید بالدار در فرهنگ خاورمیانه و در تمدن مصر، سوریه، و آشور تاریخی طولانی دارد و نماد فروهر اقتباسی از آن است. نامیدن این نماد به عنوان فروهر به قرن نوزدهم میلادی برمی‌گردد و مدرکی دال بر این که این نماد وابسته به دین زرتشتی باشد وجود ندارد. دانشمندان همواره در مورد نماد فروهر اختلاف نظر داشته‏‌اند. بسیاری از نوشته‌‏های علمی، این نماد را اهورامزدا می‌‏دانند، اما در دین زرتشت، اهورامزدا انتزاعی است و هیچ‏ تصویری برای او قائل نیستند. تصویر انسانی بالای نماد بالدار، هیچ هویت خاصی ندارد و هیچ مدرکی هم دال بر این‏که تصویر زرتشت باشد، موجود نیست

 

نخستین نماد فروهر، احتمالا منشأ بین النهرینی داشته که با نماد مصری در آشور باستان درهم آمیخته است. هنر آشوری هم‏ این نماد بالدار را با«حمایت الهی» شاه و مردم مرتبط می‌‏داند. این نماد هم با پیکر انسانی و هم بدون پیکر انسانی دیده می‌‏شود. بدون پیکر انسانی، نماد خورشید و با پیکر انسانی، نماد آشور، ایزد آشوریان است و در بسیاری از کنده‏‌کاری‌‏ها و مُهرها به چشم می‌‏خورد

 

 

نماد گلنار پارسی

در سنگ نگاره معروف به بارعام شاهنشاه هخامنشی در تخت‌جمشید که به «نگاره خزانه» معروف است، شاهنشاه هخامنشی در حال پذیرفتن نمایندگان همه سرزمین‌های شاهنشاهی بزرگ ایران هخامنشی به حضور خویش است، در حالی که به نشانه صلح و دوستی، گلی درشت را در دست دارد.
این نگاره که اکنون در ساختمان خزانه قرار دارد، نخست در مرکز نگاره بزرگ پلکان شرقی کاخ آپادانا در تخت‌جمشید قرار داشته است و کاخ آپادانا از قدیمی‌ترین کاخ‌های تخت جمشید است که به فرمان داریوش بزرگ (۵۲۲- ۴۸۶ پیش از میلاد) بنا شده ‌است و از آن برای برگزاری جشن‌های نوروزی و پذیرش نمایندگان کشورهای وابسته به حضور شاهنشاه استفاده می‌شده‌ است.
برخی از پژوهشگران به پیروی از اشمیت۱، باستان‌شناس آلمانی، تصویر شاهنشاه هخامنشی در این نگاره را مربوط به داریوش بزرگ می‌دانند
چنان‌ که «هایدماری کخ»۲، ایران‌‌شناس آلمانی، نقش کسی که بر تخت شاهی نشسته را مربوط به داریوش بزرگ دانسته و گُلی را که او در این نگاره در دست دارد، «گل نیلوفر» می‌پندارد.
وی در شرح این نگاره چنین می‌نویسد: «… داریوش در حالی که ولی‌عهدش را در کنار خویش دارد بر تخت جلوس کرده، پاهایش را روی کرسی مخصوص نهاده، در دست راست دبوسی دارد که به سمت پایین نازک می‌شود و دسته‌ای گرد در بالا دارد
در دست چپ شاه گل “نیلوفری” با دو غنچه است.  ولی‌عهد نیز نظیر این گل را که فقط در تصویر این پدر و پسر آمده، در دست دارد. گل نیلوفر در نگاره‌های تخت جمشید فراوان است ولی نه همراه با دو غنچه…»

تا مدتی همه به پیروی از اشمیت، تاج‌دار اورنگ‌نشین را داریوش و تاج‌دار ایستاده را ولیعهدش “خشیارشا” می‌دانستند اما این عقیده پذیرفتنی نیست چون داریوش همواره تاج کنگره‌دار بر سر داشته و این شخص اورنگ‌نشین تاج ساده‌ای دارد که بیشتر به تاج خشیارشا شبیه است و بنا بر مفاد کتیبه‌هایی که خواهد آمد، ایوان شرقی آپادانا و پلکانش را “خشایارشا” ساخته و نه داریوش و ایوان غربی را هم بنا بر کتیبه پارسی باستان آن، خشیارشا به اتمام رسانیده است و نه داریوش.
به این ترتیب بر بنیان پژوهش‌های تازه‌تر، روشن است که در این سنگ نگاره، خشاریارشا بر تخت نشسته و پشت سر او ولی‌عهدش داریوش دوم ایستاده، در حالی که هر دو گلی درشت و پُربرگ را در دست دارند

 

گل در دستان خشایارشا از نمای نزدیک

اما آنچه موضوع بحث در این پژوهش است، نوع گلی است شاهنشاه هخامنشی در دست دارد و چنان‌ که نقل شد، تاکنون باستان‌شناسان این گل را نیلوفر دانسته‌اند
در این سنگ‌نگاره، گُلی را می‌بینیم درشت، با جام گل یا گلبرگ‌هایی که در میان کاسبرگ‌ها یا کاسه گل جا دارند و ساقه‌های مستقیم که در دستان شاهنشاه قرار گرفته و در دو طرف گل، دو غنچه گِرد یا گوی‌مانند، دیده می‌شود.
نگارنده با بررسی دقیق‌تر نقش گُل در این سنگ نگاره و مقایسه آن با نمونه‌های مختلف گل در طبیعت، بر این باور است که گل یادشده نیلوفر نیست و به احتمال زیاد گُلی که خشایارشا و ولیعهدش در دستان خود دارند همانا «گُلنار پارسی» است
گفتنی است که نیلوفر از خانواده Nymphaeaceae گیاهی آبزی است که گل آن بر روی ساقه باریک و نرم به صورت منفرد است و همراه برگ‌های دایره‌ای شکل به طور معمول بر سطح آب شناور است که اگر از آب خارج شود به سرعت پژمرده می‌شود و غنچه‌ها نیز بر روی ساقه‌های جداگانه قرار دارند
بر این پایه، با مقایسه نقش گل مورد نظر و گونه‌های مختلف گل نیلوفر در طبیعت، به روشنی در می‌یابیم که گلبرگ، کاسبرگ، غنچه و ساقه گل مورد نظر ما در تخت جمشید، هیچ شباهتی به گل نیلوفر ندارد

 

 

سرو ِ مهر یا درختِ یلدا

درخت سرو در فرهنگ ایران جایگاه ویژه ای دارد و از هزاران سال پیش تاکنون مورد علاقه ایرانیان بوده است. گرامیداشت درخت سرو در فرهنگ ایران با گسترش آیین مهر در ایران کهن در پیوند است. در هزاره های دور ، نیکان هوشمند ما که در طبیعت و با طبیعت زندگی می کردند، پس از مشاهده خورشید و ماه و ستارگان و تجربه تغییرات طبیعی فصول و کوتاهی و بلندی روز و شب ، فعالیت های روزانه خود را بر بنیان این پدیده های طبیعی و دگرگونی های آن ها تنظیم کردند و از آن ها بهره های فراوان بردند. از این روی “زندگی بخشی” این پدیده های طبیعی را ستودند و از میان این پدیده های طبیعی، خورشید که با پرتوهایش (مهر ) به این زمین و همه زیستمندان روی آن گرمای زندگی می بخشید ، بیش از همه مورد ستایش قرار گرفت. سپس نیکانمان با ژرف نگری در بزرگترین منشاء نور مادی ( خورشید ) و با شناخت اثرات زندگی بخش پرتو های آن ( مهر ) به شناخت درونی بزرگترین منشاء نور مینوی ( خداوند ) دست یافتند و فروزهای پاک و جاودانش همچون مهر و محبت مینوی را ستودند و کوشیدند تا برترین صفاتی را که برای او متصور بودند همچون مهرورزی و پیمان داری و میانه روی و دادگستری را در نهاد خود نیز پرورش دهند و آن آیین را « آیین مهر» نامیدند

آیین مهر در ایران و بسیاری از کشورهای جهان هزاران سال پایدار ماند و پیروان فراوان یافت چنان که در سده  اول پیش از میلاد ، این آیین توسط رومی ها در سراسر قاره اروپا ، غرب و شمال آفریقا و آسیای کوچک و پیرامون دریای سیاه منتشر شد و طی پنج سده در بخش بزرگی از جهان گسترش یافت

به نظر می رسد که آیین مهر را می توان « مادر همه آیین ها » دانست و هنوز نیز بسیاری از نماد ها و سنت های این آیین کهن به صورت های گوناگون در باورها و سنت های پیروان آیین های دیگر در میان ایرانیان و دیگر ملت های جهان زنده مانده  است که یکی از آن ها « جشن یلدا » است

جشن یلدا، جشن زایش مهر است. چون نیاکان ما می دانستند که از آغاز دی ماه، روزها به تدریج بلندتر و شب ها کوتاه تر می شود و خورشید هر روز بیش تر در آسمان می ماند و نور و گرمی می پراکند. از این روی در آخرین شب پاییز ( درازترین شب سال ) و پیش از آغاز نخستین روز زمستان، برآمدن « نخستین پرتوهای خورشید تابان » را که « مهر » می نامیدند ، به عنوان لحظه « زایش  مهر » جشن می گرفتند که جشن « یلدا »  و یا جشن « شب چله» نامیده شد. ( از اول دی ماه تا دهم بهمن ماه که ۴۰ روز است ” چله بزرگ”  نامیده می شود و از دهم بهمن ماه تا بیستم اسفند ماه نیز ” چله کوچک “  نامیده می شود چون در این ۴۰ روز دوم یا چهله کوچک از شدت سرما نسبت به چهله بزرگ کاسته شده است.)

 

 

دروازه ملل

بالای پلکان‌ها، بنای ورودی تخت جمشید، دروازه بزرگ یا دروازهٔ خشایارشا یا دروازه ملل، قرار گرفته‌است. ارتفاع این بنا ۱۰ متر است. این بنا یک ورودی اصلی و دو خروجی داشته‌است که امروزه بقایای دروازه‌های آن برجاست. بر دروازهٔ غربی و شرقی طرح مردان بالدار و بر و طرح دو گاو سنگی با سر انسانی حجاری شده‌است. این دروازه‌ها در قسمت فوقانی با شش کتیبهٔ میخی تزیین یافته‌اند. این کتیبه‌ها پس از ذکر نام اهورامزدا به اختصار بیان می‌کند که: «هر چه بدیده زیباست، به خواست اورمزد انجام پذیرفته‌است.»

دو دروازه خروجی یکی رو به جنوب و دیگری رو به شرق قرار دارند و دروازه جنوبی رو به کاخ آپادانا، یا کاخ بزرگ بار، دارد

 

 

پلکان‌های کاخ آپادانا

کاخ آپادانا در شمال و شرق دارای دو مجموعه پلکان است. پلکان‌های شرقی این کاخ که از دو پلکان – یکی رو به شمال و یکی رو به جنوب – تشکیل شده‌اند، نقوش حجاری‌شده‌ای را در دیوار کنارهٔ خود دارند. پلکان رو به شمال نقش‌هایی از فرماندهان عالی‌رتبهٔ نظامی مادی و پارسی دارد در حالی که گل‌های نیلوفر آبی را در دست دارند، حجاری شده‌است

در جلوی فرماندهان نظامی افراد گارد جاویدان در حال ادای احترام دیده می‌شوند. در ردیف فوقانی همین دیواره، نقش افرادی در حالی که هدایایی به همراه دارند و به کاخ نزدیک می‌شوند، دیده می‌شود

 

بر دیوارهٔ پلکان رو به جنوب تصاویری از نمایندگان کشورهای مختلف به همراه هدایایی که در دست دارند دیده می‌شود. هر بخش از این حجاری اختصاص به یکی از ملل دارد که در شکل زیر مشخص شده‌اند:


۱- مادی‌ها

۲- ایلامی‌ها

۳- پارت‌ها

۴- سغدی‌ها

۵- مصری‌ها

۶- باختری‌ها

۷- اهالی سیستان

۸- اهالی ارمنستان

۹- بابلی‌ها

۱۰- اهالی کلیکیه

۱۱- سکاهای کلاه‌تیزخود

۱۲- ایونی‌ها

۱۳- اهالی سمرقند

۱۴- فنیقی‌ها

۱۵- اهالی کاپادوکیه

۱۶- اهالی لیدی

۱۷- اراخوزی‌ها

۱۸- هندی‌ها

۱۹- اهالی مقدونیه

۲۰- اعراب

۲۱- آشوری‌ها

۲۲- لیبی‌ها

۲۳- اهالی حبشه

 

 

کاخ آپادانا

کاخ آپادانا از قدیمی‌ترین کاخ‌های تخت جمشید است. این کاخ که به فرمان داریوش بزرگ بنا شده‌است، برای برگزاری جشن‌های نوروزی و پذیرش نمایندگان کشورهای وابسته به حضور پادشاه استفاده می‌شده‌است. این کاخ توسط پلکانی در قسمت جنوب غربی آن به «کاخ تچرا» یا «کاخ آینه» ارتباط می‌یابد. کاخ آپادانا از ۷۲ ستون تشکیل شده‌است که در حال حاضر ۱۴ ستون آن پابرجاست ته ستونهای ایوان کاخ گرد ولی ته ستونهای داخل کاخ مربع شکل است

 

 

کاخ تچر

تچر یا تچرا به معنای خانه زمستانی است. این کاخ نیز به فرمان داریوش کبیر بنا شده و کاخ اختصاصی وی بوده‌است. روی کتیبه‌ای آمده: «من داریوش این تچر را ساختم.» این کاخ یک موزه خط به شمار می‌رود از پارسی باستان گرفته در این کاخ کتیبه وجود دارد تا خطوط پهلوی بالای ستون‌ها از نمای جلویی‌های مصری استفاده شده‌است. قسمت اصلی کاخ توسط داریوش بزرگ و ایوان و پلکان سنگی جنوبی توسط خشایارشا و پلکان سنگی غربی توسط اردشیر دوم بنا شده‌است

کاخ هدیش

این کاخ که کاخ خصوصی خشایارشاه بوده‌است در مرتفع‌ترین قسمت صفهٔ تخت جمشید قرار دارد. این کاخ از طریق دو مجموعه پلکان به کاخ ملکه ارتباط دارد. احتمال می‌رود آتش سوزی از این مکان شروع شده باشد به خاطر نفرتی که آتنی‌ها از خشایارشا داشتند به خاطر به آتش کشیده شدن آتن به دست وی. رنگ زرد سنگ‌ها نشان دهنده تمام شدن آب درون سنگ‌ها به خاطر حرارت است. اینجا مکان کوچکی بوده ۶*۶ ستون قرار داشته‌است. به خاطر ویرانی شدید اطلاعات زیادی در مورد این کاخ در دسترس نیست خیلی‌ها از اینجا به عنوان کاخ مرموز نام برده‌اند. هدیش به معنای جای بلند است و چون خشایارشا نام زن دوم او هدیش بوده‌است نام کاخ خود را هدیش می‌گذارد این کاخ در جنوبی‌ترین قسمت صفه قرار دارد و قسمت‌های زیادی از کف از خود کوه‌است

 

 

کاخ صد ستون

وسعت این کاخ در حدود ۴۶۰۰۰ فوت مربع (حدود ۴۳۰۰ متر مربع) است و سقف آن به‌وسیلهٔ صد ستون که هر کدام ۱۴ متر ارتفاع داشته‌اند، بالا نگه داشته می‌شده‌است.

 

 

آرامگاه کوروش

آرامگاه کوروش بزرگ که مقبره کوروش دوم هخامنشی ملقب به کوروش بزرگ یا کوروش کبیر است، بنایی بی‌پیرایه ولی با معماری منحصربه‌فرد، در فاصله حدود یک کیلومتری جنوب غربی کاخ‌های پاسارگاد است.این بنا از همه سوی دشت مرغاب پیداست، به‌ویژه اگر از سمت جنوب غربی از راه باستانی گذر کنیم و از تنگه بلاغی وارد دشت شویم، نخستین چیزی که جلب توجه می‌کند آرامگاه کوروش است. این اثر در سال ۲۰۰۴ میلادی به عنوان زیر مجموعه پاسارگاد تحت شماره ۱۱۰۶ در میراث جهانی یونسکو ثبت شده‌است

 

آرامگاه کوروش تنها بنایی در پاسارگاد است که توصیف آن در منابع یونانی آمده‌است. از قدیمی‌ترین توصیف‌های مربوط به آرامگاه کوروش می‌توان به توصیف اریستوبولوس، یکی از همراهان اسکندر مقدونی در لشکرکشی‌اش به قلمرو هخامنشیان نام برد که توسط آریان در کتاب آناباسیس اسکندر بدین شکل ثبت شده‌است: قسمت‌های پایینی آرامگاه از سنگ‌هایی تشکیل شده بود که به شکل مربع بریده شده بودند و در کل یک قاعده مستطیلی شکل را تشکیل می‌دادند

بالای آرامگاه یک اتاق سنگی بود که یک سقف و یک در داشت و به قدری باریک بود که یک مرد کوتاه قد به‌سختی می‌توانست داخل اتاق شود. در داخل اتاق یک تابوت طلایی وجود داشت که پیکر کوروش را در داخل آن قرار داده بودند. یک نیمکت نیز با پایه‌هایی از طلا در کنار تابوت قرار داشت. یک پرده بابلی پوشش آن (احتمالاً نیمکت) بود و کف اتاق نیز با فرش پوشانده شده بود. یک شنل آستین‌دار و سایر لباس‌های بابلی روی آن قرار داشتند

 

شلوارها و جامه‌های مادی در اتاق یافت می‌شد، بعضی تیره و بعضی به رنگ‌های دیگر بودند. گردن‌بند، شمشیر، گوشواره‌های سنگی با تزیینات طلا و یک میز نیز در اتاق بودند. تابوت کوروش بین میز و نیمکت قرار داشت. در محوطه آرامگاه یک ساختمان کوچک برای روحانیون وجود داشت که وظیفه نگهداری آرامگاه کوروش را بر عهده داشتند

 

 

منبع : ویکیپدیا و قدمت

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شما می‌توانید از این دستورات HTML استفاده کنید: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>